۱۳۹۱/۳/۱۹

این تصویر یعنی دردِ واقعی

ای شاه، ای شاهِ بی خیالِ مست
با تو ام آیا با منِ مسکین حواست هست؟
روزگاری دامنت می گیرد آهِ این فقیران تهی دست 

کجـــا پـــــاي تو تـا زانـــو به گـِـل بـــودست؟ 
کجا چشمانت از بار گناهانت خجل بودست؟
شبانگه ناله دهقان پيری را که مي گريد شنيدستي؟

نه... نه... تو بي غم و مستی

تا کنون آيا کنار کودکانت نيمه شب آشفته خفته ستي؟
نه .. نه ... تو بی غم و مستی

تاکنون آیا برای تکه نانی پیش فرزندان خود شرمنده بودستی؟
نه ... نه ... تو بی غم و مستی

ای شاه، ای شاه بی خیال مست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر