۱۳۹۰/۲/۴

ظلم ظالم ....

این مهدی اقبال زندانی سیاسی بند 350 است که " ظلم ظالم را فریاد می زند " . مهدی قاری قرآن است و صدای خوشی دارد . او را به اتهام خواندن دعای کمیل برای زندانیان سیاسی بازداشت و به چهار سال حبس محکومش کردند . این ویدئو از مهدی خاطراتش را برایم زنده کرد . در اتاق چهار بند 350 دور هم که جمع می شدیم برایمان می خواند با صدای خوشش . پایش به آشپزخانه می رسید می گفتیم بخواند و همراهی اش میکردیم .مهدی دو فرزند کوچک دارد و چشم انتظار پدر . مهدی اقبال را آزاد کنید بی معرفتها




بخشی از شکنجه ها در بند دو.الف سپاه


نمونه ای از شکنجه های زندانیان عمدتا گمنام سیاسی و در بند دو.الف سپاه : آویزان کردن از پا، بستن به پنکه سقفی، گرفتن اعتراف با شوکر برقی، فرو کردن سر در کاسه توالت و کشیدن سیفون، اعدام مصنوعی، شلاق زدن به کف پا، تجاوز با چسب P.V.C بطوریکه پس از فرو کردن چسب در مقعد زندانی کمی از چسب را داخل بدن ریخته و پس از چند دقیقه که خشک شد چسب را بیرون کشیدند (این شکنجه وحشیانه دو مورد اتفاق افتاده است )،انداختن در بشکه آب سرد

زندان خوبه اما سالی دو تا دو ماه !

هدی صابر هم اتاقیم بود و من شیفته این مرد. بقول هدی که می گفت زندان سالی دو تا دو ماه خوبه! چقدر دلم تنگ شده برای هم اتاقی هام :( دلم لک زده برای دستپخت و صدای هدی صابر و سعید متین پور، برای غر زدنهای محمد صدیق کبودوند، اذیتهای نادر کریمی، برای عبدالرضا قنبری و شعر خوندنهاش، ابوالفضل عابدینی و شیطنتهاش، دکتر معصوم فردیس که خیلی دوستش دارم ،برای خالی بندیهای مجید... برای شرافت همشون. کاش می شد دو ماه برم پیششون

۱۳۹۰/۱/۲۹

حسن ناهید زندانی بند 350 درگذشت . خبری که امیدوارم درست نباشه


چند ساعتی خوش بودیم با خبر آزادی اولیایی فر اما خبر رسید حسن ناهید از زندانیان بند 350 فوت کرد .البته این خبر را قبل از اینکه امروز منتشر بشه هفته پیش شنیده بودم اما چیزی ننوشتم تا تایید بشه .اتهام حسن ناهید که سال 83 بازداشت شد افشای اسناد طبقه بندی شده بود که در نهایت به سه سال زندان محکوم شد . سال 86 باید آزاد می شد اما به بهانه نپرداختن جریمه 63 هزار یورویی به مدت سال بصورت غیرقانونی تو زندان نگهش داشتن . حسن ناهید خیلی کم حرف بود اما باهوش ، شطرنج باز خیلی ماهری هم بود . تو مسابقات شطرنج بند تو ده حرکت مات شدم . به شوخی بهش میگفتم : حسن آقا نمیدونم چرا " جواسیس " بند همشون شطرنج بازهای ماهری هستن .هنوز امیدوارم خبر درست نباشه

۱۳۹۰/۱/۲۱

ماجرای درخواست " ملاقات شرعی " یکی از زندانیان سیاسی بند 350


زندانیان متاهل هر سه ماه یکبار برای دیدار خصوصی و انجام روابط زناشویی می توانند تقاضای " ملاقات شرعی " دهند . انجام اینگونه ملاقات در بسیاری از زندانها مرسوم است اما در بند 350 اوین که زندانیان سیاسی در آنجا نگهداری می شوند تاکنون هیچ یک از دوستان چنین تقاضایی را مطرح نکرده اند .

از آنجا که دست انداختن بازجوها ، زندانبان ، قاضی و مسئولان دادستانی لذت وصف ناپذیری برای زندانیان سیاسی دارد حتی اگر به انفرادی و کتک خوردن هم منجر شود یکی از دوستان زندانی در بند 350 نیز با طرح درخواست " ملاقات شرعی " معاون دادستان تهران را حسابی عصبانی کرد .

یکی از زندانیان سیاسی خوشنام که بارها چه در رژیم گذشته و چه در جمهوری اسلامی بواسطه فعالیتهای سیاسی اش به زندان افتاده است و پس از کودتای انتخابات نیز بازداشت و تاکنون در زندان به سر می برد یکبار چنین تقاضایی را مطرح کرد که ماجرایی بسیار جالب بود .

این دوست که بنا به دلایلی نامش را فعلا ذکر نمیکنم ملاقاتی داشت با یکی از معاونین دادستان تهران . پس از ملاقات این زندانی سیاسی خطاب به معاون دادستان می گوید : " آقا ما می توانیم درخواست ملاقات شرعی بکنیم ؟ "

معاون دادستان هم که از این پرسش تعجب کرده و جا خورده بود و به خیال اینکه سوژه خوبی بدست آورده و می تواند بعدها از این موضوع علیه این زندانی استفاده کند با خوشحالی می گوید : " بله چرا نمی توانید ، شما بصورت مکتوب درخواست ملاقات شرعی بدهید من ترتیب انجام ملاقات را می دهم "

و این دوستمان خیلی جدی خطاب به معاون دادستان می گوید : " من متاهل نیستم ، شما هم که هرکاری از دستتان بر می آید ، پس لطف کنید خودتون یکی برام پیدا کنید "

معاون دادستان بدجوری حالش گرفته شد و با عصبانیت که چند ناسزا هم پشت بند حرفش بود گفت : " آقای فلانی شما چی فکر کردید درباره من ؟ من معاون دادستانم نه ...... "

۱۳۹۰/۱/۲۰

آقای کوثری ! صدها زندانی سیاسی از حق قانونی مرخصی محرومند + اسامی


صبا آذر پیک گفتگویی با اسماعیل کوثری نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس انجام داده است که در شماره دیروز (شنبه) روزنامه روزگار منتشر شده است . محور گفتگو درباره محکومیت ایران از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل به نقض حقوق بشر بود .

کوثری در این گفتگو اظهارات جالبی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و اوضاع زندانها داشت ، اما جالب ترین نکته ای که او درباره آن سخن گفته است بحث مرخصی زندانیان سیاسی است . نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در پاسخ به سوالی درباره مرخصی به زندانیان سیاسی می گوید : " در همین عیدی به خیلی از زندانیهای سیاسی مرخصی داده شد و اصلا این طور نیست که زندانی باشد که در دو سال هنوز مرخصی نگرفته باشد "

این اظهار نظر جالب از سوی کوثری به قول معروف مرغ پخته در قابلمه را به خنده وا می دارد . به احتمال زیاد او آماری از تعداد زندانیان سیاسی در ایران ندارد و تصور می کند زندانیان سیاسی در ایران همان تعداد محدودی از دوستان هستند که چند روز در ایام نوروز به مرخصی آمدند و یا می داند اما دروغ می گوید .

شکی نیست که او به عنوان نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به اطلاعات و آمار دقیق تعداد زندانیان سیاسی دسترسی دارد . جالب تر اینکه او می گوید هیچ زندانی سیاسی نیست که در دو سال هنوز مرخصی نگرفته باشد که این گفته هم دروغی بیش نیست .

به عنوان یک روزنامه نگار زندانی که در بند 240 و بند 350 اوین حضور داشتم صرفا جهت اطلاع اسماعیل کوثری اسامی دوستانی که اغلب پس از کودتای انتخابات بصورت فله ای بازداشت و در دادگاههای نمایشی به زندان محکوم شده و تاکنون نه تنها از حق قانونی مرخصی که از حقوق اولیه دیگر که در قانون به صراحت مشخص نشده است اشاره می کنم . لازم به ذکر است که این اسامی آنهایی است که من به خاطر دارم و مربوط به زندان اوین و رجایی شهر است که می توان صدها نام دیگر از بندهای مختلف زندان اوین و دیگر زندانهای کشور را به آن اضافه کرد .

ماهان محمدی هفت سال است که نه تنها حتی یک روز به مرخصی نرفته ایت بلکه چهار سال نیز ممنوع الملاقات بود و یا مهدی خسروی زندانی سیاسی دیگری که نزدیک دو سال و نیم است که در سلول انفرادی بند 240 اوین حضور دارد . کیوان صمیمی ، محمد صدیق کبودوند ، احمد زید آبادی ، عیسی سحرخیز ، ابوالفضل عابدینی ، مجید دری ، بهاره هدایت ، نادر کریمی جونی ، سعید متین پور ، علی ملیحی ، ارسلان ابدی ، ابراهیم مددی ، منصور اسانلو ، علی عجمی ، آرش ترابی ، بهزاد هوشمند ، احمد رشیدنیا ، حسین اصغری ، حامد یازلو ، وحید اصغری ، فرهاد اطلسی ، فرزاد مددزاده ، سعید نورمحمدی ، ضیا نبوی ، مجید دری ، علی بهزادیان نژاد ، ایوب قنبرپوریان ، حسین فرجی ، متین ارجان ، مسعود باستانی ، مهدی محمودیان و ......

این اسامی تنها بخش کوچکی از زندانیان سیاسی در ایران هستند که عمدتا در بند 350 اوین روزگار می گذرانند و بخاطر ارتباطم با این دوستان اسامی شان را در ذهن داشتم . این تعداد را می توان با نگاهی به لیست زندانیان این بند حتی تا سه برابر نیز افزایش داد که نه تنها نوروز امسال که سال گذشته و برخی چندین سال است که حتی یک روز مرخصی نداشتند .

به این لیست زندانیان بندهای دیگر زندان اوین همچون بند 209 ، 240 و بند دو.الف سپاه را نیز اضافه کرد که در این صورت نام صدها نفر دیگر که از حق قانونی مرحصی محروم هستند را می توان برشمرد .

در زندانهای رجایی شهر ، زندان ارومیه ، تبریز ، زنجان ، اهواز ، سنندج و شهرهای دیگر نیز زندانیان سیاسی هستند که متاسفانه بخاطر گمنام بودنشان کمتر اسمی از آنها جایی برده شده است و آنان نیز همچون زندانیان سیاسی اوین محروم از حق مرخصی هستند .

۱۳۹۰/۱/۱۹

حسنی از درخواست برای نامگذاری خیابانی به اسم فرح تا سوپر انقلابی شجاع



سه سال پیش یکی از نمایندگان فعلی ارومیه در مجلس سندی که حاوی نامه ای به امضای حسنی امام جمعه ارومیه بود را نشانم داد که اگر اشتباه نکنم میگفت که این سند در بایگانی محرمانه رکن دو لشگر 64 ارومیه نگهداری می شود . بعد از ماهها اصرار کپی آن سند ارزشمند تاریخی متعلق به رژیم گذشته را در اختیارم گذاشت . متاسفانه این سند زمانی که ماموران وزارت اطلاعات برای بازداشتم به خانه آمده بودند به همراه اسناد و مدارکی دیگر که داشتم با خود بردند .

رییس دولت کودتا چند روز پیش نشان درجه یک شجاعت را به حجت السلام حسنی امام جمعه شهیر ارومیه اعطا کرد و سال گذشته نیز نام حسنی به پیشنهاد سرپرست سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی در فهرست میراث معنوی به ثبت رسید .

گرچه معتقدم حسنی انسان شجاعی است ، چه از دو سه سال پیش از انقلاب که به یکباره چهره ای انقلابی به خود گرفت و چه بعد از آن تا به امروز . اما نه مدالی که به او دادند و نه ثبت نامش در فهرست میراث معنوی بخاطر خودش نبود .

مدال را برای حمایتش در انتخابات از احمدی نژاد به سینه اش چسباندند و ثبت نامش در فهرست میراث معنوی باجی بود برای گرفتن رضایت از حسنی !!

حسنی که سالها از هاشمی رفسنجانی حمایت می کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد نیز کمکهای فراوانی به ستاد انتخاباتی اش کرد به یکباره و آنهم چند روز مانده به کودتای انتخاباتی مواضعش را پس از یک دیدار خصوصی در منزلش با احمدی نژاد که به ارومیه آمده بود تغییر داد و شد حامی احمدی نژاد .

تغییر ناگهانی عقاید از سوی حسنی مسبوق به سابقه است . چه آن زمان که او بر اساس اسناد موجود در بایگانی رکن دو لشگر 64 ارومیه از حامیان سلطنت بود و روحانی مورد تایید ساواک و آن زمان که انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی بود اسلحه به دست گرفت و چهره ای سوپر انقلابی از خود به نمایش گذاشت بطوریکه تا به امروز اسلحه اش را به زمین نگذاشته است و چه بعدها که در روز خواندن وصیتنامه بنیانگذار انقلاب ایران توسط خامنه ای وقتی در یکی از اتاقهای ساختمان سابق مجلس از یکی از کارمندان آنجا شنید که رییس جمهور وقت گزینه اصلی رهبری است خامنه ای را مورد تمسخر قرار داد و حتی تا ماهها پس از انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر از بردن نام او در خطبه های نماز جمعه کراهت داشت .

وقتی هم اولین بار نامی از او برد حاضرین در نماز جمعه که با شنیدن نام امام خمینی طبق عادت سه بار صلوات می فرستادند برای آقای خامنه ای نیز چنین کردند اما حسنی معترض شد و گفت : " سه تا صلوات فقط برای امام خمینی بفرستید برای این یکی که یه صلوات کافیه ! "

اما آن سند که در ابتدا به آن اشاره کردم حاوی مطلبی است که انتشارش باعث آسیب جدی به وجهه حسنی که در تمام این سالها چهره ای انقلابی از خود به جا گذاشته است می شود .

حسنی سالهاست که دشمن طراز اول یکی دیگر از روحانیون سرشناس ارومیه است . آیت الله قریشی عضو مجلس خبرگان رهبری که حسنی او را روحانی درباری و طرفدار سلطنت میخواند . استنادش عکسی است از زمان رژیم گذشته که آیت الله قریشی را در حال بوسیدن دست شاه نشان می دهد و همچنین دعای قریشی در مسجد اعظم ارومیه برای " سهل زاییدن فرح " !

سند مورد اشاره نامه ای است از سوی جمعی از چهره های سیاسی و شناخته شده ارومیه در زمان رژیم گذشته خطاب به استاندار آذربایجان غربی . اگر درست خاطرم باشد تاریخ نگارش آن نامه که امضای غلامرضا حسنی نیز در ذیل آن به چشم میخورد به سال پنجاه و چهار باز میگردد .

امضا کنندگان آن نامه از استاندار وقت آذربایجان غربی خواسته بودند تا برای " شادی قلوب مومنین و مردم ارومیه " یکی از خیابانهای اصلی شهر را به نام " فرح " نام گذاری کنند .

حسنی هشتاد و چهار ساله که اینک به گفته خود و اطرافیانش سخت بیمار است و بیشتر اوقاتش را در بستر سپری می کند اکنون با مدال افتخار شجاعت بر سینه و ثبت نامش در فهرست میراث معنوی روزهای پایانی عمرش را سپری می کند .

یکبار در حاشیه گفتگویی اختصاصی با او که در منزلش انجام شد از او پرسیدم : " حاج آقا یه زمزمه هایی هست که قراره بعضی از امام جمعه ها تغییر کنن و اسم شما هم ظاهرا هست تو این لیست " و حسنی اینگونه پاسخم را داد : " من با حکم خمینی امام جمعه شدم و جز اون هیچکس نمیتونه همچین غلطی بکنه که منو بخواد عوض کنه " !! :))